mercredi 12 août 2015

حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر(

شرافتی پور/دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
یکی از مباحث اساسی در گفتمان علوم اجتماعی، بحث «سرمایه­ی اجتماعی» (1) است. این اصطلاح در شکل امروزی خود، از حدود سه دهه­ی اخیر وارد ادبیات علمی مغرب زمین شده است. سرمایه­ی اجتماعی بیشتر مرهون ممارست یک نسل در طول سال های متمادی است که از طریق پیامدهای « عمل جمعی» پیشینیان حاصل می شود. سرمايه­ی اجتماعي در نزد صاحب نظراني چون كلمن، بورديو، فوكوياما و پاكستون عمدتاً بر هنجارها و ارزش ها متکی است.
 به نظر می­رسد آنچه امروز به عنوان مهم­ترین شاخص­های سرمایه­ی اجتماعی در نظریات اندیشمندان غربی مشاهده می­شود، سال­ها پیش از این، در ادبیات فارسی و بویژه در فحوای کلام سعدی شیرازی، برای توصیف شرایط اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است. با بررسی اجمالی آثار سعدی مشخص می­شود وی در کلیه­ی سطوح، به سرمایه­ی اجتماعی توجه نشان داده است. سعدی که با ابعاد مختلف زندگی و فرهنگ و عادات مردمان آن دوران آشنا بود، نسبت به مشکلات اجتماعی انسان های عصر خویش درک عالمانه­ای داشت. از این رو کوشش نمود شرح رفتارهای درست و یا نابهنجار رایج دوران خود را از درون برخی حکایات ، به نسل های بعد از خود منتقل نماید.
یکی از وجوه سرمایه­ی اجتماعی در بعد هنجاری آن، «رها کردن منفعت شخصی و تلاش برای نفع رسانی به سایر افراد جامعه بدون هیچ چشم داشتی» است. سعدی، به زیبایی این وجه مهم از سرمایه­ی اجتماعی را در بوستان مورد اشاره قرار داده است. نقطه­ی اوج توجه سعدی به این ارزش والای انسانی، در حکایت شانزدهم باب دوم بوستان سعدي مربوط به «اسارت دختر حاتم طايي(2) توسط یاران پیامبر ص) و گفت و گوی آن دختر با حضرت محمد(ص) » آمده است.
شنیدم که طی در زمان رسول                                          نکردند منشور ایمان قبول
فرستاد لشکر، بشیر نذیر                                                                گرفتند از ایشان گروهی اسیر
بفرمود کشتن به شمشیر کین                                         که ناپاک بودند و ناپاکدین
زنی گفت من دختر حاتمم                                             بخواهید از این نامور حاکمم
کرم کن به جای من ای محترم                                         که مولای من بود از اهل کرم
به فرمان پیغمبر نیک رای                                               گشادند زنجیرش از دست و پای
در آن قوم باقی نهادند تیغ                                               که رانند سیلاب خون بی دریغ
بزاری به شمشیر زن گفت زن                                          مرا نیز با جمله گردن بزن
مروت نبینم رهایی ز بند                                 به تنها و یارانم اندر کمند
همی گفت و گریان بر اخوان طی                                      به سمع رسول آمد آواز وی
ببخشیدش آن قوم و دیگر عطا                                         که هرگز نکرد اصل و گوهر خطا
شاخص های سرمایه­ی اجتماعی در این حکایت از بوستان
الف)دیگرخواهی : «دیگرخواهی» و «نفع خواهی برای جمع» که از دیدگاه صاحب نظران علوم اجتماعی یکی از وجوه سرمایه­ی اجتماعی محسوب می­گردد، از دیدگاه سعدی، یک اصل مهم انسانی است و هرآنچه غیر ازآن، دور از مروت و جوانمردی است. در اهمیت این عنصر، همین بس که سعدی یک ماجرای تاریخی را  به صورتی ارائه می­دهد که او را تا مرز اتهام به تناقض و یا اشتباه در بیان یک ماجرای تاریخی پیش می­برد. 
ب) ایثار و گذشت: از دیدگاه سعدی، این هنجار اجتماعی آنقدر ارزشمند است که ارزش از دست دادن جان را دارد(اشاره به اینکه زن اسیر حاضر می شود جانش را برای رسیدن به خواسته خود، فداکند). از نظر سعدی، گاه برخی وجوه هنجاری و یا رفتارهای اجتماعی چنان در جامعه تأثیرگذارند که موجب حیات و بقای جامعه می­گردند، امری که از کارکردهای مهم سرمایه­ی اجتماعی برشمرده می شود. سعدی با طرح این حکایت خیرخواهی و نفع طلبی برای جمع را، با از خودگذشتگی و ایثار جان درمی­آمیزد و آن را شرط بقا و حیات اجتماعی می­داند(3).   
پ)تعامل سازنده و کنش خردورز: آنچه یک اجتماع را پایدار می­سازد نوع تعامل شهروندان، فارغ از هر نوع مرام و مسلک است. در جامعه­ی سالم، این روابط، شرط بقا و دوام جامعه است. کنش افراد می­تواند جامعه را پایدار و روابط انسانی را توسعه دهد. در این حکایت، سعدی بدنبال طرح این مساله است که  گفتمان سازنده عامل پویایی جامعه و زنده نگه داشتن هویت آن است.گفت و گوی سازنده­ی دختر با پیامبر(ص) که در آن، دختر با شجاعت از هویت خویش یاد می­کند و به نوعی آن را مایه­ی افتخار قوم خود برمی­شمرد؛ در واقع، کنشی خردورزانه و تلاشی سترگ برای زنده نگه داشتن صورتی از یک هویت در کنار سایر صورت های هویتی جامعه است که از شاخص­های مهم در بازشناسی سرمایه­ی اجتماعی تلقی می­گردد.    
کلام پایانی :  با آنکه مفهوم سرمایه­ی اجتماعی در سال­های اخیر برای توصیف شرایط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است، اما سعدی، قرن­ها پیش از این، برای توصیف جامعه­ی آرمانی خود از آن بهره برده است. سعدی، در نقل حکایات و اشاره به مؤلفه­های انسانی ، ابعاد مختلف جامعه­ی آرمانی خود را به تصویر کشیده و برای رسیدن به یک جامعه­ی مطلوب، شهروندان را به رعایت معیارها و اصول انسانی دعوت نموده است. بنابراین جامعه­ی مطلوب سعدی  مملو از «خیرخواهی»، «نیک اندیشی»، «گذشت» و «مدارا با دیگر اعضای جامعه» می­باشد. فقط همین چند شاخص از میان ده­ها عنصر دیگری که سعدی به آن­ها اشاره نموده، کافی است تا این شاعر پارسی­گوی را از پیشگامان طرح سرمایه­ی اجتماعی محسوب کنیم.
کاش بتوانیم در جامعه­ی امروزمان اندکی بیشتر در نظریه­های بسیار ارزشمند اخلاقی پیشینیان مان، غور و اندیشه کنیم و آن را راهنمای عمل اجتماعی خود قرار دهیم. شاید هنوز دیر نباشد، شاید.
پی نوشت:
1.      social capital
2.      نام اين دختر در منابع کهن و میانه به صورت سّفانه به معني مرواريد گران بها ضبط شده است.  
3.      اشاره به بخشودگی قوم کافر توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) و مهم ترآنکه، گویا اصلاً هیچ خطایی توسط آن قوم صورت نگرفته است:    ببخشود آن قوم و دیگر عطا           که هرگز نکرد اصل و گوهر خطا              



Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire